عشق ماماني و بابايي،نازنينعشق ماماني و بابايي،نازنين، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

نازنین زهرا عشق ماماني و بابايي

خوابیدن نازنین زهرا

1391/8/14 15:14
نویسنده : بابا و مامان
749 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه شب نامزدی دعوت داشتیم و ما زودتر رفتیم.بعد که عمه های نازنین اومدن نازنین خیلی خوشحال شد و خوشبختانه دیگه کاری به من نداشت و همش پیش عمه ها و فاطمه و حدیث بود.خدارو شکر از موقعی که راه میره باز بهتر شده و کمتر به من میچسبه.هر وقت میخوایم بخوابیم دوست داره پیش من و بابایی باشه و بهش میگم بیا تو جیگر مامان بخواب میاد توی بغلم و برای چند ثانیه میچسبه تو بغلم و بعضی وقتها همونجا خوابش میبره.بعضی شبها هم اینقدر با بابایی بازی میکنه تا خسته بشه و خودش بیاد بخوابه .همش میاد پیشم و میگه به به.بعضی وقتها دیگه نمیدونم باید بهش چی بدم همه چیز خورده.الان هم پیش بابایی خوابیده که من تونستم بیام بنویسم وگرنه نمیذاره همش میگه من و باید بشینه خودش دست به همه چیز بزنه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مادر کوثر
15 آبان 91 7:26
این موهبت الهی است صبح چشم بگشایی و یادت بیاید دوستی داری آبی تر از آسمان، زلالتر از شبنم و روشن تر از صبح. صبح زیبایت بخیر! بروزیم
مادر کوثر
15 آبان 91 16:32
سلام سلام با چندین پست جدید بروزیم تشریف بیاریییییییییییییید
سمانه مامان پارسا جون
16 آبان 91 17:38
نازنین زهرای گل میبوسمت عزیزم
مام پارسا
17 آبان 91 10:32
اییییییییییییییییییی جونم....شیرین خاله ست این نازنین جونی مامانی ببوسش محکم
مامانی شیما وحدیث
19 آبان 91 13:07
وای خدا چه دخمل ناناسی امان ازدست این وروجکا که هی میخوان تو کارما بزرگترا مثل کامپیوتر شیطونی کنن بوســــــــــــــــــــــــ نازنین زهراجون پیش ماهم بیاید
مامان طهورا عسلی
20 آبان 91 13:03
سلام وبلاگ قشنگی دارین.ببخشید خبری از مامان نازلی قیزیم طهورا دارین؟ من یه مدت نت نداشنم حالا که اومدم میبینم نمیشه براش نظر گذاشت. تازه رمزشم یادم رفته. اگه باهاش در ارتباطید بگین یه سر به وبلاگم بزنه یه ردی از خودش به جا بذاره.........دلم براش تنگ شده.............
------------------------------------------------ سلام نخیر من خبری ازشون ندارم.ببخشید.