استقبال از بابایی
بالاخره امروز ساعت چهار ونیم بابای نازنین رسید.من و نازنین-اقاجون و مامانجون رفتیم استقبال بابایی.
نازنین هم تا رسیدیم خواب بود ولی وقتی که پیاده شدیم بیدار شد و رفت بغل باباش.
خدا رو شکر غریبی نکرد.شش دست لباس خوشکل هم برای نازنین اورده.بعد که برگشتیم همه خوابیدیم تا ساعت ده و نیم که من و نازنین بیدار شدیم ولی بابایی دیرتر بیدار شد.فردا هم به مناسبت برگشت بابایی مهمانی داریم .
همه عمه ها-عمو-خاله هاو دایی های نازنین زهرا.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی