عشق ماماني و بابايي،نازنينعشق ماماني و بابايي،نازنين، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

نازنین زهرا عشق ماماني و بابايي

خاطرات سفر نازنین زهرا

1391/6/6 14:19
نویسنده : بابا و مامان
208 بازدید
اشتراک گذاری

بعد حرکت کردیم به طرف جنگل های گلستان.ظهر ناهارو اونجا خوردیم .رودخونه ای اونجا بود که نازنین کمی پاهاشو گذاشتیم داخل اب.شب رسیدیم بابلسر و چون خیلی گرم بود ویلا گرفتیم .دوباره نازنین شیطونیهاش شروع شد و بعد از دوش گرفتن همه خوابیدیم.و صبح رفتیم  کنار دریا.ولی آب تنی نرفتیم.نازنین هم با بابایی سوار اسب شد البته نازنین به اسب میگفت ببه(یعنی گربه).

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)