بدون عنوان
سلام به همه این چند مدت که نتونستم به وبلاگ سر بزنم اول که اینترنتمون قطع بود بعد هم بگم که درگیر جمع کردن وسایل هستم آخه میخوایم اسباب کشی کنیم البته خواهرم هم کمکم بوده ولی بازم خیلی کار داشتم .دوباره شاید براییه مدت دیگه هم نتونم به وبلاگ سر بزنم چون اونجا که میریم هنوز تلفن و اینترنتمون وصل نیست.حالا بگم از نازنین گلی که این روزا خوردنی شده چه حیف که نمیذاره ازش عکس بگیرم.کلمه های جدید که یاد گرفته آبه-الناز-هست.دیروز هم با مامان جون رفت توی حیاط و با چشم گریون برگشت .بچم از پله ی ایوون افتاده بود خیلی گریه کرد چون دردش گرفته بود آخه نازنین بیخودی گریه نمیکنه بعد دیدیم که پیشونیش زخم شده بود.دیشب هم عمو اصغر اومد خونمون و نازنین کلی با الهه و الناز بازی کرد و از بس که خندید به سکسکه افتاد.ولی بچم شب از دلش در اومد یک دفعه با گریه از خواب بیدار شد و آروم نمیگرفت فکر کنم خواب بد دیده بود و تا صبح درست نتونست بخوابه.الان هم با خاله زهرا میخوایم بریم خونه مامان جون روضه.دیروز هم رفتیم و نازنین با زنداییش رفت توی مجلس و همونجا خوابش برد ولی امروز خوابشو کرده و حالا میره اونجا شیطونی میکنه عزیزم.بابایی هم هنوز خونه نیومده و من ناهار براش آماده کردم که بیاد و بخوره و ما تا شب برمیگردیم.